روزهای آخر هر ماه بحث یارانه نقدی داغ میشود و چند روز بعد همه چیز تمام میشود، و تا ماه بعد که باز دولت به فکر تامین منابع پرداخت آن باشد مردم نیز یارانه نقدی را خرج کرده و منتظر مینشینند.
گروههای سیاسی مطرح که صاحبان بخش اعظم رسانهها در ایران به حساب میآیند نیز از یارانه بهعنوان ابزار سیاسی جهت تخریب یکدیگر استفاده میکنند تا در بزنگاهها صاحبان رای را تهییج و اقناع کنند. این است که حدود یک دهه دعواهای سیاسی حول و حوش یارانه نقدی هنوز داغ است و ادامه دارد. اما جای این سوال در رسانهها خالی است که نهادهای حاکمیتی بخصوص مجلس و دولت چه برنامهای برای آینده هدفمندی یارانه و بالاتر از آن طرح «تحول اقتصاد ایران» دارند؟
روز یکشنبه ۲۸ آبان جعفرزاده ایمنآبادی عضو کمیسیون بودجه گزارشی از وضعیت هدفمندسازی یارانهها در ۶ ماه نخست امسال ارائه کرد. در این گزارش پر جزئیات عملکرد سازمان هدفمندی یارانهها تنها در حوزه دریافت منابع و تخصیص آنها بصورت نقدی و غیرنقدی بررسی شده است. از این رو هماکنون ما حساب ریز به ریز میزان یارانه نقدی، بودجه مصوب، درصد تحقق نسبی، سهم یارانه در کمک به بهداشت، تولید واکسن، حمایت از تولید و اشتغال، تامین مواد اولیه قیر و … را میدانیم!
هرچند حسابداری دقیق و شفاف امری مبارک، مثبت و البته حداقلی است اما قرار بود یارانه نقدی پلی باشد بسوی اهداف والاتری از شکوفایی اقتصادی نه آنکه در پایینترین سطح آن متوقف بمانیم.
بیشک طرح تحول اقتصادی از مهمترین طرحهای اقتصادی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی بود که در دهه ۸۰ کلید خورد. این طرح از سوی دولت نهم ارائه شد و قرار بود در ۷ مرحله هفت مشکل ساختاری اقتصاد کشور اصلاح گردد. گرههای اصلی شناسایی شده عبارتند از:
۱-اصلاح نظام یارانه
۲-اصلاح نظام مالیاتی
۳-اصلاح نظام گمرکی
۴-اصلاح نظام بانکی
۵-اصلاح نظام توزیع کالا و خدمات
۶-اصلاح نظام ارزشگذاری پول ملی
۷-اصلاح نظام بهره وری کشور
هر کدام از این مراحل میبایست همچون طرح هدفمندسازی یارانهها تا کنون به مرحلهای از اجرا میرسیدند و این انتظار وجود داشت که تا امروز همچون ستاد هدفمندی یارانهها، ستاد اصلاح نظام مالیاتی، گمرکی، بانکی و … داشته باشیم. اما چرا این امر اتفاق نیفتاده است؟
اگر یک دهه پیش عدم وجود سیستم یکپارچه اطلاعاتی در کشور مانع تحقق این اهداف اعلام میشد اما اکنون با پیشرفت های زیرساختی این بهانه از مجلس و دولت گرفته شده است.
بهعنوان مثال در حوزه مالیاتی کشور سال گذشته بیش از ۹۸% پیشبینی دولت در اخذ بودجه از بنگاهها و مردم تحقق یافته است. این یعنی دستگاههای نظارتی دولت توانستهاند اطلاعات خوبی جمعآوری کنند. همچنین درباره اصلاح نظام مالیاتی کشور هرچند مقالههای علمی پژوهشی زیادی نوشته شده اما هیچ طرح تحولآفرینی با وجود گذشت 5 سال از دولت آقای روحانی تصویب و اجرا نشده است. درحالی که طرح مالیاتی دونالد ترامپ کمتر از یک سال از به روی کار آمدن دولت او چند روز پیش در کنگره آمریکا تصویب شد و پس از تایید سنا اجرا می شود.
این نشان می دهد مشکل اصلی را باید در عزم دولتها برای اجرای تحول در کارآمدسازی، بهرهوری و چابکسازی سازمانهای دولتی جستجو کرد.